خاندان حویزیخاندان حویزی، خاندانی از عالمان و حاکمان مشعشعی حویزه/ هویزه در دوره صفوی است. فهرست مندرجات۲ - مشاهیر خاندان ۲.۱ - مطلب بن حیدر ۲.۱.۱ - دانشدوست ۲.۱.۲ - تعدیل باورهای مشعشعیان ۲.۲ - خلف بن مطلب ۲.۲.۱ - آثار ۲.۲.۲ - ذوق شعری ۲.۲.۳ - گرایش صوفیگری ۲.۲.۴ - علاقه به آبادانی ۲.۳ - سیدعلیخان موسوی ۲.۳.۱ - جنگ با برادر ۲.۳.۲ - حکومت حویزه ۲.۳.۳ - حمله عثمانی ۲.۳.۴ - گرایش ۲.۳.۵ - آثار ۲.۳.۶ - دیوان شعر ۲.۳.۷ - هدیه نوه شهیدثانی ۲.۳.۸ - وفات ۲.۳.۹ - پسران ۳ - فهرست منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - نسبنسب این خاندان به احمد، فرزند امام موسی کاظم، مشهور به شاهچراغ، میرسد. ۲ - مشاهیر خاندانبرخی از افراد مشهور خاندان حویزی عبارتند از: ۲.۱ - مطلب بن حیدرمطلب (عبدالمطلّب) بن حیدر. از سوانح حیات او اطلاع چندانی در دست نیست. ظاهراً وی از کودکی با مبانی اعتقادی سیدمحمد بن فلاح، پایهگذار مشعشعیان، مخالف بود، هرچند آشکارا آن را ابراز نمیداشت. [۲]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۱۲۴۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
مطّلب با اجازه پدرش نزد یکی از علما رفت و عقاید و احکام صحیح شیعی را از او فراگرفت و برادران و خانوادهاش در این راه او را همراهی کردند، به طوری که در میان مشعشعیان به این مسلک شناخته شدند. ۲.۱.۱ - دانشدوستمطّلب فردی دانشمند و دانشدوست بود تا جاییکه گفته شده است شرحی که کمالالدین محمد بن حسن استرآبادی بر فصول خواجهنصیر نوشت به مطّلب تقدیم کرد. [۴]
حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۷۱ـ۱۷۲، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
[۵]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۸۱، تهران ۱۳۵۶ش.
۲.۱.۲ - تعدیل باورهای مشعشعیانمطّلب در زمان والیگری پسرش، مبارک (حک: ۹۹۸ـ۱۰۲۵)، حاکم دورق شد و با همکاری او و شیخعبداللطیف بن علی بن ابیجامع، عالم و فقیه شیعی و شاگرد شیخبهائی (متوفی ۱۰۵۰)، به تعدیل باورهای غلوآمیز مشعشعیان پرداخت. [۸]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۲۲۴۳، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۹]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، تهران ۱۳۵۶ش.
البته این وضع جدید اعتقادی با شرایط جدید سیاسی و روی کار آمدن شاهعباس اول صفوی (حک: ۹۹۶ـ۱۰۳۸) و اصلاحات سیاسی، نظامی، و دیوانی وی در ایران همسو بوده است.از جمله اینکه مبارک نخستین حاکم مشعشعی است که به توصیه شیخبهائی از شاهعباس لقب خان و عنوان والی دریافت کرد. [۱۰]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۸۲، تهران ۱۳۵۶ش.
[۱۱]
جاسم حسن شُبَّر، تاریخالمشعشعیین و تراجم اعلامهم، ج۱، ص۱۰۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
ازاینرو، تحول و تعدیل باورها و سنّتهای غالیگری مشعشعیان را متأثر از تحولات سیاسی آن دوره دانستهاند.این تحول تا بدانجا پیش رفت که به تدریج لقب مشعشعی، که یادآور بدعت دوران قبل بود، به فراموشی سپرده شد و فقط لقب موسوی متداول گردید. [۱۲]
محمدعلی رنجبر، مشعشعیان: ماهیت فکری ـ اجتماعی و فرایند تحولات تاریخی، ج۱، ص۳۵۱، (تهران) ۱۳۸۲ش.
۲.۲ - خلف بن مطلبخَلَف بن مطّلب. مطلب در ۱۰۱۹ درگذشت، (شبّر، ص ۲۸۵) تاریخ ولادتش معلوم نیست. وی از پانزده سالگی در مدرسه نوبنیاد شیخعبداللطیف در دورق به تحصیل علوم دینی پرداخت. [۱۳]
علی بن خلف حویزی، تاریخ مشعشعیان، ج۱، ص۳۵۶، نسخه خطی کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ش ۱۵۱۳.
[۱۴]
جاسم حسن شُبَّر، تاریخالمشعشعیین و تراجم اعلامهم، ج۱، ص۲۳۵، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
خلف در جوانی و در زمان والیگری برادرش، یاور او بود و در جنگها او را همراهی میکرد.با این حال، مبارک به بهانهای از او نزد پدر شکایت برد و اجازه گرفت تا او را گوشمالی دهد و با این دستاویز او را، نابینا کرد [۱۵]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۸۰ـ۸۱، تهران ۱۳۵۶ش.
[۱۶]
ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، ج۲، قسم ۲، ص۲۴۱، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۷]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۳، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
و احتمالا به همین سبب وی عمر خود را وقف آموزش علوم دینی کرد.۲.۲.۱ - آثارخلف از معاصران شیخبهائی بود و در شاخههای مختلف علوم دینی تألیفاتی داشت که مهمترین آنها عبارتاند از: سیفالشیعة، در انتقاد از دشمنان شیعه؛ برهانالشیعة، در اثبات امامت، مشتمل بر چهل برهان عقلی و نقلی؛ الحجةالبالغة، در کلام و نیز اثبات امامت بر مبنای نصوص قرآنی و اخبار نبوی وارد شده در منابع شیعه و اهل سنّت؛ سفینة النجاة فی فضائل الائمة الهداة؛ فخرالشیعة، در فضائل امام علی و اهل بیت (علیهمالسلام)؛ المودة فی القربی، در فضائل حضرت زهرا و ائمه (علیهمالسلام) و اثبات امامت و نیز تاریخ حیات آنان و احتجاج بر مخالفانی چون زیدیه، کیسانیه و واقفیه؛ النهجالقویم، مشتمل بر سخنان امام علی (علیهالسلام) که در نهجالبلاغة نیامده است؛ مظهر الغرائب، در شرح دعای عرفه امام حسین (علیهالسلام) که پس از ملاقات با میرزامحمد استرآبادی (متوفی ۱۰۲۸) در حج و به تشویق وی آن را نگاشت؛ البلاغالمبین، شامل احادیث قدسی و سخنان و مواعظ انبیا، ائمه، اولیا و مشایخ؛ حقالیقین، در احادیث اهل بیت (علیهمالسلام) در تأیید سلوک و طریقت. [۱۹]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۳۲۴۵، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۲۰]
خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۲۶۳ـ۲۶۵.
[۲۶]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۲۶۱.
۲.۲.۲ - ذوق شعریدر کنار مقام علمی خلف، از ذوق شعری و ادبی او نیز یاد شده و دیوان شعری به وی نسبت داده شده است. [۳۴]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۳۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۲.۲.۳ - گرایش صوفیگریظاهراً او گرایشهای صوفیانه نیز داشته [۳۵]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۳۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۳۷]
خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۲۶۵.
و شاید به همین سبب ریاضت پیشه کرده بوده، کم میخورده، لباس خشن میپوشیده و در غالب روزهای سال روزهدار بوده است. [۳۸]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۷، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۳۹]
خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۲۶۵.
با این همه به گفته پسرش، سیدعلیخان، وی در طریقت موافق شریعت رفتار میکرد و از شطحیات صوفیه و اقوال آنها در خصوص حلول و اتحاد به دور بود. [۴۰]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۳، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۲.۲.۴ - علاقه به آبادانیسیدخلف پس از نابینایی، با خانوادهاش به کهگیلویه رفت و امامقلیخان، حاکم کهگیلویه، اراضی آنجا را به او داد. از علاقه او به امر عمران و آبادی قریهها و احیای اراضی و آبیاری یاد کردهاند. [۴۱]
علی بن خلف حویزی، تاریخ مشعشعیان، ج۱، ص۳۵۶، نسخه خطی کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ش ۱۵۱۳.
[۴۲]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۵۲۴۶، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۴۳]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۹۱، تهران ۱۳۵۶ش.
خلفآباد، از قصبههای مهم مشعشعیان، به ابتکار او آباد شد و احتمالا از او نام گرفت. وی در ۱۰۷۰ یا ۱۰۷۴ درگذشت. [۴۴]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۲، ص۲۴۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۴۵]
جاسم حسن شُبَّر، تاریخالمشعشعیین و تراجم اعلامهم، ص ۲۳۳، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۲.۳ - سیدعلیخان موسویسیدعلیخان موسوی. به نوشته ضامن بن شَدقَم [۴۶]
ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، ج۲، قسم ۲، ص۲۴۱، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش.
سیدعلیخان در ۱۰۱۸ متولد شد.وی نخست نزد شیخعبداللطیف به یادگیری علوم دینی پرداخت. سپس در اصفهان به تحصیل ادامه داد و آنگاه به زادگاهش بازگشت. [۴۸]
ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، ج۲، قسم ۲، ص۲۴۱، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش.
او نزد پدرش در خلفآباد میزیست تا اینکه در سال ۱۰۶۰، پس از فرمانروایی ناموفق سیدبرکه مشعشعی بر حویزه (۱۰۵۳ـ۱۰۶۰)، به فرمان شاهعباس دوم صفوی بهجای او نشست. [۴۹]
محمد میرکحسینی، ریاض الفردوس خانی، ج۱، ص۴۳۴، چاپ ایرج افشار و فرشته صرافان، تهران ۱۳۸۵ش.
[۵۰]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۹۱ـ ۹۲، تهران ۱۳۵۶ش.
۲.۳.۱ - جنگ با برادراو مردی نیک و کمآزار وصف شده که خشونت معمول حکمرانان در او کمتر بوده است. [۵۱]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۹۲، تهران ۱۳۵۶ش.
برادرش جوداللّه از مخالفان او بود که با یاری عربهای آلفضول به نبرد با برادر برخاست.سیدعلیخان به توصیه پدر به جنگ با برادر مصمم شد و جوداللّه در جریان جنگ کشته شد. این خبر سیدخلف را، که خود سیدعلی را به جنگ ترغیب کرده بود، بسیار ناراحت کرد و بدینسبب به خلفآباد بازگشت و تا آخر عمر از آنجا خارج نشد. [۵۲]
ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، ج۲، قسم ۲، ص۲۴۶، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۵۳]
علی بن خلف حویزی، تاریخ مشعشعیان، ج۱، ص۸۵ـ۸۶، نسخه خطی کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ش ۱۵۱۳.
[۵۴]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۹۲، تهران ۱۳۵۶ش.
در ۱۰۷۴ سیدعلیخان در آشفتگیهای ناشی از درگیری با قبایل عرب منطقه راه به جایی نمیبرد و گروهی از قبایل عرب پسرش، سیدحسین، را بر او شوراندند و به جای او نشاندند. ۲.۳.۲ - حکومت حویزهوضع نابسامان خوزستان، موجب نگرانی حکومت صفوی گردید و منوچهرخان، حاکم لرستان، مأمور ساماندهی آنجا شد. او سیدعلیخان را روانه اصفهان کرد و خود به حکمرانی پرداخت، اما پس از مدتی به ناتوانی در حکومت بر آن منطقه اعتراف کرد. [۵۵]
علی بن خلف حویزی، تاریخ مشعشعیان، ج۱، ص۸۷، نسخه خطی کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ش ۱۵۱۳.
[۵۶]
محمد میرکحسینی، ریاض الفردوس خانی، ج۱، ص۴۴۰ـ ۴۴۱، چاپ ایرج افشار و فرشته صرافان، تهران ۱۳۸۵ش.
[۵۷]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۹۲ـ۹۳، تهران ۱۳۵۶ش.
سیدعلیخان پس از چهار سال اقامت در اصفهان، بار دیگر به فرمان شاه صفوی، به حکومت حویزه منصوب شد [۵۸]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۹۳، تهران ۱۳۵۶ش.
و ظاهراً تا زمان مرگ در این منصب بود.۲.۳.۳ - حمله عثمانییکی از حوادث مهم در دوران والیگری سیدعلیخان حمله عثمانی به بصره و پراکندگی مردم بصره و جزایر بود سیدنعمتاللّه جزایری، فقیه و محدّث نامور شیعی، گزارش تفصیلی حادثه مذکور را آورده است. وی به همین سبب در ۱۰۷۹ به حویزه مهاجرت کرد. علیرغم خواست سیدعلیخان، که مایل بود سیدنعمتاللّه در حویزه بماند، وی به شوشتر رفت و در همانجا سکنا گزید؛ [۵۹]
علی بن خلف حویزی، تاریخ مشعشعیان، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، نسخه خطی کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ش ۱۵۱۳.
[۶۰]
نعمتاللّه بن عبداللّه جزایری، الانوارالنعمانیة، ج۴، ص۳۱۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۶۱]
عبداللّه بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، ج۱، ص۷۳ـ۷۴، چاپ محمد سمامیحائری، قم ۱۴۰۹.
[۶۲]
عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفةالعالم، ج۱، ص۱۰۱، و، ذیلالتحفه، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ش.
هرچند ارتباط او با سیدعلیخان همچنان ادامه داشت، زیرا به گفته نعمتاللّه جزایری، [۶۳]
نعمتاللّه بن عبداللّه جزایری، الانوارالنعمانیة، ج۳، ص۱۷۰، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
سیدعلی هر سال برای او نامه مینوشت و او را نزد خود فرامیخواند.ظاهراً نعمتاللّه جزایری در اواخر عمر سیدعلی خان، دوباره با وی ملاقاتی داشته است. [۶۴]
عباس قمی، فوائدالرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج۱، ص۲۹۱، پانویس ۱، تهران (۱۳۲۷ش).
۲.۳.۴ - گرایشسیدعلیخان عالمی فاضل بود و همچون پدرش به تصوف گرایش داشت. ۲.۲.۱ - آثاراز او تألیفات متعددی در زمینههای مختلف دینی به جای ماند، از جمله: النور المبین، در اثبات نص بر وصایت امام علی علیهالسلام؛ منتخب التفاسیر، شامل تحلیل آرای تفسیری برخی از مفسران قرآن از شیعه و اهل سنّت از ابتدای قرآن تا سوره الرحمن؛ خیرالمقال، شامل ۰۰۰، ۶۳ بیت در شرح قصایدی که در مدح پیامبر و اهل بیت سروده بود؛ نکت البیان، کشکولی شامل تفسیر آیات قرآن، شرح احادیث مشکل، حکمتهای انبیا و اولیا و مسائل ادبی. [۶۶]
محمد بن حسن حرّعاملی، املالآمل، ج۱، ص۱۸۷، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
[۶۷]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۴، ص۷۹۸۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۶۸]
خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۲۶۶ـ۲۶۷.
به گفته افندیاصفهانی، بسیاری از مطالب علمی کتابهای سیدنعمتاللّه جزایری از آثار سیدعلیخان گرفته شده است.۲.۳.۶ - دیوان شعراو همچنین اهل شعر و ادب بود و در کهولت اشعار بسیاری از حفظ داشت، [۷۴]
نعمتاللّه بن عبداللّه جزایری، الانوارالنعمانیة، ج۳، ص۱۷۰، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
چنانکه دو دیوان شعر، یکی به عربی به نام خیر جلیس و نعم انیس و دیگری به فارسی، به او نسبت داده شده است. [۷۵]
محمد بن حسن حرّعاملی، املالآمل، ج۱، ص۱۸۷، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
[۷۶]
علیخان بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ج۱، ص۵۳۷، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بیتا).
[۷۹]
جاسم حسن شُبَّر، تاریخالمشعشعیین و تراجم اعلامهم، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۵۰، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۲.۳.۷ - هدیه نوه شهیدثانیاو منتخبی از آثار خود و کتابی در پاسخ به اعتراضات جرجانی به حدیث غدیر برای شیخعلی، نوه شهیدثانی (متوفی ۱۱۰۳)، که در اصفهان ساکن بود، هدیه فرستاد. وی از شیخعلی اجازهای داشته [۸۵]
حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۷۳، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
که مجلسی آن را در کتاب اجازات خود نقل کرده است.همچنین حسین بن محییالدین، نوه شیخعبداللطیف جامعی، از سیدعلیخان روایت کرده است. [۸۷]
حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۶۶، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
۲.۳.۸ - وفاتتاریخ وفات سیدعلی خان را ۱۰۸۸ گفتهاند. [۹۰]
احمد کسروی، مشعشعیان، ج۱، ص۱۱۲، تهران ۱۳۵۶ش.
[۹۱]
جاسم حسن شُبَّر، تاریخالمشعشعیین و تراجم اعلامهم، ج۱، ص۱۴۱، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
این تاریخ با توجه به اینکه افندیاصفهانی زمان فراغت وی از کتابت تفسیر قرآن را ۱۰۸۷ ذکر کرده است، [۹۳]
حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۶۷ـ ۱۶۸، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
درست مینماید. [۹۴]
نعمتاللّه بن عبداللّه جزایری، الانوارالنعمانیة، ج۳، ص۱۷۰: ۱۰۵۲ یا ۱۰۵۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲.۳.۹ - پسرانسیدعلیخان سیزده پسر داشت. [۹۵]
ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، ج۲، قسم ۲، ص۲۴۴، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۹۶]
ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، ج۲، قسم ۲، ص۲۴۴ـ۲۴۵، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش.
سه تن از فرزندانش (حیدر، عبداللّه، فرجاللّه) پس از پدر به فرمان شاه صفوی در حویزه به حکمرانی پرداختند. [۹۷]
جاسم حسن شُبَّر، مؤسسالدولة المشعشعیة و اعقابه فی عربستان و خارجها، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۳، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۹۸]
محمدعلی رنجبر، مشعشعیان: ماهیت فکری ـ اجتماعی و فرایند تحولات تاریخی، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۳۲، (تهران) ۱۳۸۲ش.
به گفته آقابزرگ طهرانی، کتابی به نام الذخیرة فی العقبی فی مودة ذویالقربی درباره نسب سیدعلیخان نوشته شده است.۳ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه. (۲) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ. (۳) عبداللّه بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامیحائری، قم ۱۴۰۹. (۴) نعمتاللّه بن عبداللّه جزایری، الانوارالنعمانیة، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۵) محمد بن حسن حرّعاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش. (۶) علی بن خلف حویزی، تاریخ مشعشعیان، نسخه خطی کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، ش ۱۵۱۳. (۷) خوانساری، روضات الجنات. (۸) محمدعلی رنجبر، مشعشعیان: ماهیت فکری ـ اجتماعی و فرایند تحولات تاریخی، (تهران) ۱۳۸۲ش. (۹) جاسم حسن شُبَّر، تاریخالمشعشعیین و تراجم اعلامهم، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵. (۱۰) جاسم حسن شُبَّر، مؤسسالدولة المشعشعیة و اعقابه فی عربستان و خارجها، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲. (۱۱) عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفةالعالم، و، ذیلالتحفه، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ش. (۱۲) ضامن بن شَدقَم، تحفةالازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران ۱۳۷۸ش. (۱۳) عباس قمی، فوائدالرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران (۱۳۲۷ش). (۱۴) احمد کسروی، مشعشعیان، تهران ۱۳۵۶ش. (۱۵) مجلسی، بحارالانوار. (۱۶) محمد میرکحسینی، ریاض الفردوس خانی، چاپ ایرج افشار و فرشته صرافان، تهران ۱۳۸۵ش. (۱۷) علیخان بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بیتا). (۱۸) حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان حویزی»، شماره۶۶۵۸. |